تلخم!
من از اینام که با کله برم تو عسل باز تلخم! تلخِ تلخ...
من مثل یه بادوم زهرماری وسط ظرف اجیل...
من مثل یه ابر بارونی تو روز سیزده به در...
من همون سنگ ریزه ی آش مادربزرگم که مستقیم میره زیر دندون...
مثل خنکی مصنوعی کولر آبی...
مثل دمای ۵۲ درجه ی خوزستان...
مثل سرمای استخوان سوز برای یه بی خانمان...
ناخوشایند...
تلخ...
نچسب...
+ نوشته شده در دوشنبه ششم مرداد ۱۴۰۴ ساعت 1:25 توسط Sasa
|